دوشنبه، ۲۳ سپتامبر ۲۰۰۲
الآن داشتم فکر می کردم دیدم تو تاریخ نشر ایران سه تا کتاب مستطاب داریم: “کتاب مستطاب وغ وغ ساهاب” صادق هدایت، ” کتاب مستطاب تراوشات ذهنی آیدین کبیر” خودم و “کتب مستطاب آشپزی” نجف دریابندری. که من یه شباهت بین این سه تا پیدا کردم. اتوبیوگرافی موی دماغ که مال خودم بود رو خوندین؟ حالا “غزیه موی دماغ” از کتاب مستطاب وغ وغ ساهاب رو بخونین:
“چند سال پیش اندر شهر اسفاهون،
دکتری تازه وارد شد از فرنگسون.
سی سال آزگار دود چراغ خورده بود،
تا متخصص امراض سینه شده بود.
یک روز صبح مریضی رفت پیشش،
که از لاغری واز واز بود نیشش،
گفت: همه دکترها جوابم کرده اند،
«تو بمیری زود میمیری بم گفته اند.
«ای دکتر دستم به دامنت، ایدون،
«سینه دریای علمت را به قربون؛
«کاری بکن برای من اگر میتونی،
«که من علاقمندم به زندگونی.»
دکتر درازش کرد و زد روی سینه اش،
درق درق صدا می کرد دنده اش؛
نفس که میکشید دهنش میموند واز،
بیخ گلوش بدجوری میپیچید آواز.
دکتر گفت: «عزیزم اول کاری که باید بکنی،
«اینست که دهنتا محکم ببندی؛
«بعد از این فقط از دماغ نفس بکشی.
«موی دماغ عزیزم خیلی خاصیت داره،
«خاک بخاد بره توی سینه اون نمیزاره،
«موی دماغ اگر سینه سپر نکنه،
«سینه آدم را چی حفظ میکنه؟
«برو قدر موی دماغتا بدون.
«با دهن نفس نکش زنده بمون.
«اما خاک کثیفه و پر از میکروباته،
«خاک نباشه عزرائیل استعفا میده،»
اسفاهونیه گفتش: «اختیار دارید!
«آقا دکتر سربسر من میزارید.
«خاک پاک اسفاهون مشهور عالمه،
«موی دماغ مسقره مرد و زنه.
«از قدیم و ندیم اینطور گفته اند،
«ایرانیان قدیم هم باهوش بوده اند،
«بعلاوه به رگ غیرت من برمیخوره،
«کسی به خاک اسفاهون فحش بده!
«درد من اگر علتش این خاکه،
«من فدای آن شوم چه باکه؟»
دکتر گفت: «عزیزم جهل نکن حرف بشنو،
«اینکه می گم نه برگرد داره نه برو.
«آدم اگه سنگ باشه آخر میمیره،
«اما بی موی دماغ زودتر میمیره.
«عزیزم فرنگیها جون کنی کرده اند،
«تا تازه بعد از نود و نه سال فهمیده اند،
«که خاک کثیفه و مضرت داره،
«و خاصیتعای موی دماغ بسیاره.»
گفت: «یعنی خاک پاک اسفاهون هم کثیفه؟!
«این حرفها براومده از کدوم بند لیفه؟
«پس مردم از دین و آئینشون برگردند،
«یک کاره موی دماغ را بپرستند؟!
«شما لامذهبها باید از دکتری دست بکشید،
«بیخود موی دماغ خلق خدا نشید.»
………………………………………
از قضا خود دکتره سل گرفت و مردش،
اما اسفاهونیه که هی خاک پاک میخوردش،
مرضش خوب شد و گردنش شد کلفت،
همین!”
و اما در مورد “کتاب مستطاب آشپزی”: فکر کردین نه تنها موی دماغ که حتی موی سر اگه نباشه اونوقت آشپزا چی می تونن بریزن تو غذا که حال آدمو بهم بزنه؟
نتیجه ای که از این مقاله علمی می گیریم اینه که آقا جون کتاب مستطاب نوشتن کار هر کسی نیست.
اینو آیدین در ساعت ۱۱:۳۵ نوشت.