سهشنبه، ۲۰ اوت ۲۰۰۲
تا حالا هیچ کدوم از کاخای تهران رفتین؟ می تونین تصور کنین که شاه مملکت تو یکی از این کاخا با پیژامه رفت و آمد می کرده؟ بالاخره موقع استراحت با کت و شلوار که که راه نمی رن. اونم از این پیژامه راه راها. مخصوصا راه راه قرمز. حالا فرض کنین با پیژامه ولو شده روی مبل پای تلویزیون یه سیگار اشنو هم گوشه لبشه. بعد مثلا یه برنامه مزخرف نشون می ده. یعنی از همینا که شیش تا کانال بیست و چار ساعته هفت روز هقته نشون می دن. بعد یهو اعلیحضرت از جاش بلند می شه. تلفونو بر می داره زنگ می زنه جام جم. پیژامه و سیگار اشنو یادتون نره. بعد می گه این پدر سوخته کارگردان این برنامه رو فوری بفرستید ابوی اش را استخراج فرماییم.
صحنه بعدی وقتیه اعلیحضرت نشسته تو یه اتاقی که همش آینه کاریه. پشت یه میزی که همش خاتمه. شصت تا تابلوی رنگ روغن اصل به درودیوار آویزن شدن و یه فرش ابریشم صد متری رو زمین پهنه. اینجا و اونجام مجسمه های برنزی گذاشتن. شاه یه کت و شلواری تنشه که امروز صبح از پاریس براش رسیده و داره با یه خودنویس طلا بازی می کنه. کارگردان بخت برگشته هم با گردن کج نشسته جلوش. شصت تا بادی گاردم اینور اونور وایسادن.
بقیشه هنوز طراحی نکردم. ولی چیزی که مهمه اینه که این شاها موجودات بدبختین با یه زندگی مسخره.
اینو آیدین در ساعت ۱۶:۱۱ نوشت.