یکشنبه، ۱۴ ژوئیه ۲۰۰۲
گند بزنن این زندگی نکبتی رو. از دیروز صبح همش خواب بودم تا امروز صبح. بعد یه سر رفتم دانشگاه دنبال نمره هام که معلوم شده تو دو تا درسی که از همه بیشتر ادعام می شد از همه کمتر نمره گرفتم و خلاصه اوضاعم خیلی تعریفی نداره. یکی بخاطر اون کچل رذل بی سواد اون یکی هم به خاطر سرور گیجای دو عالم. حالا از فردا باید در بدر دنبال یه قرون نمره باشم که مشروط نشم. خلاصه اینکه با من حرف نزنین که اعصابم شدیدا خورده. اگرم دیگه ازم خبری نشد معنیش اینه که خودکشیم موفق بوده.
اینو آیدین در ساعت ۱۵:۳۰ نوشت.