سهشنبه، ۷ مه ۲۰۰۲
امروز داشتیم یه بازی مسخره باحال می کردیم که بهش میگیم گوجه. یکی می شینه وسط و بقیه با توپ والیبال بهم پاس میدن و توپو می زنن تو سر اونایی که اون وسطن. هر کی اشتباه کنه باید بره اون وسط پهلو بقیه بشینه. اون طرف تر یه سری از اساتید داشتن با بچه ها فوتبال بازی می کردن. اون طرف ترش یه سری دیگه از استادا داشتن با بچه ها والیبال بازی می کردن. بابا کار این استادا خیلی درسته. به خصوص مخابراتیاشون. خلاصه یکی از استادا (رئیس سابق دانشکده) اومد با ماشین از بغل ما رد شد. شیشه رو کشید پایین و پرسید بازی جدیده؟ یهو یکی از بچه ها گفت آره دکتر بیا وسط. اون طفلی هیچی نگفت. اصلا به روش نیاورد. ولی فکر کنم دیگه خیلی پررو شده باشیم. اصلا باید دیگه باهامون بازی نکنن تا آدم شیم. ولی این یکی اصولا وقتی رئیس بود آدم باحالی نبود. حالاشم خیلی نیست. اصلا پس خوب شد اینجوری باهاش حرف زدیم.
اینو آیدین در ساعت ۱۹:۲۴ نوشت.