شنبه، ۲۷ آوریل ۲۰۰۲
بارون میاد. پس چرا برف نمیاد. مورفی قوانینش رو از من دزدیده. امتحان دارم. خیلی بدی. چقدر سر و صداس اینجا. کرت کوبین. بی بی پیک. خانم گل یه مشکلی داره که ما نمی دونیم. پواسون و لاپلاس. باربا پاپا. دلربایی. قوچان. آمریکا. سیاست. سید جواد. کلاغ. قبرستون. مایلی کهن. پژواک. انجیل. یه زنگ تلفن. جهود. عمله. آخ سرم. شبحت زندگیمو گرفته. وای عجب خرتوخریه رو میزم. کمپوت. بابا پاگانینی. سیصدوشصت وات. تایپ کردن حوصله می خواد. وای وای وای. چپه شدم از رو صندلی. پسره دست و پا چلفتی. الاغ عوضی. یه مشت خودکار تموم شده. یه عالم کتاب نیمه تموم. بازم کرت کوبین. عشق کوفتی یا دوست داشتن بچگونه. بوی عطر. یه نفر اون در حمومو ببنده سوسک داره از سرو کولم بالا میره. آذین اون پدال وسط پیانوتو بگیر. یه جونور شر که همونجوری گنده شده. پوریا. وای چقد این بیچاره رو دودرش می کنین. اااااااه یکی آشغالا رو ببره من حال ندارم. پشه پدر سگ دست از سرم وردار. آخه خنگ خدا اینترنت شبونه گرفتنت دیگه چی بود. یه دفتر خاطرات که هرچی به آخرش نزدیک تر شدم کمتر نوشتم. دلم هوس یه عروسی توپ کرده. کلی قر دارم که بدم. اسباب بازی جدید بابا. خب یه دفعه اون manual رو بخون. واسه همین نوشتنش. مگه من بابای سامسونگم که بدونم چجوری کار می کنه؟ اااااه آذین از پیانو زدن فقط همین دامبولیای ایرانی رو بلدی؟ طفلک بتهوون اگه بفهمه. دلم لک زده واسه یه جک جدید باحال. کاش پیانو رو ول نکرده بودم. وای راست میگه عجب راهنمای آشغالی داره سامسونگ. یادش بخیر قدیما هر روز تو کوچه فوتبال بازی می کردیم. نچ نچ چقد دلم واسه کوسه، خجی، صدببو، قلی، جمعه، نونکل تنگ شده. هوس سینما کردم. شیطونه میگه پاشم برم سینما فرهنگ. وای روشنک دکترا تو گرفتی؟ واسه همین دیگه نمیای خونه ما با هم خمیر بازی کنیم؟ریحان تو چی؟ پویا تو دفاعتو کردی؟ امین چیکار میکنی که هیچ خبری ازت نیست؟ احسان تورو که تو دانشکده می بینم معمولا. بچه ها دلم لک زده واسه اینکه منو بفرستین دنبال نخود سیاه چون از همتون کوچیکترم. چرا حالا که بزرگ شدیم اینهمه منو تحویل می گیرین؟ نمی سازه بهم. من دیگه عادت کردم تو مهمونیا با بچه ها بپرم چون اونا از قدیم منو تحویل می گرفتن. بازم کرت کوبین. عجب حس عجیبی تو صداش هست تو آلبوم Unpluged . وای سی دی عمو اینجا جا موند آخرش. دوست دارم یه کاری بکنم که تا آخر دنیا اسمم بمونه. شاید رفتم قاتل سریالی شدم. زمینشو دارم. من نواده پسر شمشیرم. من از نصف دورو بریام متنفرم.همه حقشونه که هرچی سر من اوردن سرشون بیاد. آخیش چه عجب تو دست از سر اون پیانو ورداشتی. چرا همه چیزو از من می پرسین تو این خونه؟ به خدا من نوارتو نخوردم. به خدا نمی دونم. چرا نمی ذارین یه دقیقه فکرم واسه خودم باشه؟ اینجام اینجا. خب معلومه دیگه وقتی صدای نوارم تا ته بلنده نمی رم تو کوچه که. وای دلم واسه استخر رفتن لک زده. دو ساله شنا نکردم. می ترسم ایندفعه برم تو آب غرق شم. چرا من از بچگی جای بیشتر کارایی که بقیه بجه ها می کردن کتاب می خوندم؟ حتی سر شام. وای بهار این پوستر خرسا خیلی قشنگه. زدمش بالا مونیتورم که همش ببینمش. هنوز خودمو توش پیدا نکردم. احتمالا اونیم که دهن نداره و چشاش گریونه. آخ بازم چشمم به این کتابه افتاد. ده سال پیش خریدمش.هنوزم می تزسم بخونمش. تازه عکساشو انداختم دور.خوابم میاد. نمی خوابم چون میترسم خوابتو نبینم. قانون ولتاژها. اااااه. همیشه از دوستی من سواستفاده شده. ایندفعه هنوز نشده. خدا کنه هیچ وقت در مورد اینا دیگه به اون نتیجه نرسم. عجب رانندگی کردم اون روز، امروز همه ازم شاکی بودن. دلم لک زده واسه مردن. آخه یکی به اینا بگه دعوا جای دختر نیست. باید تا هفته دیگه یاد بگیرم یه برنامه بنویسم که بیتمپ بخونه. پردازش تصویر خداس. خدا یکیه؟ توحید وجود داره؟ دلم لک زده واسه مردن.
اینو آیدین در ساعت ۱۹:۰۴ نوشت.