پنجشنبه، ۲۴ ژانویه ۲۰۰۲
عمه بابام فوت کرده.خوب تا اینجا که مشکلی نیست.خدا رحمتش کنه.مشکل اونجا پیش میاد که من شدیدا از مراسم ختم و بهشت زهرا و این جور چیزا بدم میاد الآنم سالهاست هر دفعه به یه بهانه ای ازش در رفتم.ولی این دفعه اون چیزی که کلی بهش مینازیدم کار دستم داده. بزرگ خاندان بودن همچین خوبم نیست انگار.میگن چون تو نوه بزرگی باید حتما توهمه مراسم باشی که به پدربزگت که برادر بزرگ اون مرحومه مغفوره است بر نخوره و باباتم که اونم به نوبه خودش پسر بزرگه روش بشه بگه این پسر بزرگمه.دلم واسه پسر بزرگ خودم میسوزه که هنوز بدنیا نیومده یه همچین باری رو شونه هاش هست.
اینو آیدین در ساعت ۲۱:۲۴ نوشت.